واقعا دیگه خسته شدم دیگه نمیکشم اخه یه ادم تا کی میتونه تحمل کنه
نمیفهمم چرا وقتی پدر و مادری میبینن بچشون با عقاید اونا موافق نی بزور میخوان تحمیل کنن بهش
من خیلی وقته لاک دوست دارم و دلم میخواد وقتی میرم بیرون لاک بزنم ناخنامم بلنده ولی چون بابام مذهبیه)بهتره بگم کلا خانواده مذهبین) از ترس اینکه دعوا نشه نمیتونم اینکارو کنم میخوام مانتو جلوباز بپوشم مامانم جلومو میگیره
میخوام خودم باشم میگن نه موهاتو بپوشون نه درست رفتار کن نه اینجوری باش اونجوری باش
چرا؟ چون جلوی دوستاش آبرو داره چون به صد نفر میگه درست بپوش اونوقت اونا میگن وای دختر این اندازه پای مورچه موهاش بیرونه وای چه قیامتی به پا شده
چیکار کنم باهاشون اخه، حالم داره از هرچی دین و احکامه بهم میخوره میخوام بالا بیارم رو عقایدشون
چرا به من توجه نمیکنن؟ چرا دو دستی چسبیدن به این عقایدشون
یروز نمازم قضا شه حالا بر حسب اینکه واقعا خستم نمیکشم یا هرچی چقدم از خدا معذرت میخوام ببخشید نخوندم ولی اینا همش میگن این دختره کافره باعث میشه روزی خونمون قطع شه
الانم که حرفش شد گفتم اره وای من خیلی دوست دارم برم بیرون لاک بزنم بابام برمیگرده میگه از خط قرمزای من رد نشو ها
،به حدی که فک کنم اگه مامانم ارایش کنه طلاقش میده(خودش دوس نداره فک کنم یا شایدم مث من شده انقد اه و اوه شنیدم لاک میزنم دو دیقه بعد پاک میکنم سریع نمیتونم تحملش کنم)
کی تموم میشه این اذیتاشون من دو سال دیگه دانشجو میشم هنوز با دوستام نرفتم کافه هنوز پامو از خونه بیرون نذاشتم کی تموم میشهههههههههههه